چشامو بستم
بگو تا چند بشمارم ؟
بگو تا چند بشمارم ؟ تو چندمی برمیگردی ؟ تو کدوم یکی چشامو گرد میکنی و میخندی ؟
دارم میشمارم
١
٢
٣
خستم بیا
۴
۵
برگرد
۶
٧
هنوزم نیستی ؟ باز کنم ؟ تو که دلت نمیاد بی من باشی مگه نه؟ تو که نمیخوای واقعا فراموشم کنی ؟
٨
٩
١٠
١١
١٢
تو سکوت نشستم و چشامو بستم هیس صدایی نیست صدایه پاهات نیست صدایه اومدنت نیست نیستی گلم نیستی بگو بازم بشمارم ؟ تا چند ؟ بگو که خسته نمیشم تا هر وقت بخوای میشمارم فقط بهم امیدی بده که یه روز میای و فقط مال من میشی خسته نمیشم میشمارم تا اخر عمرم حتی اگه پیشم نباشی حتی اگه بگی دیگه عاشقت نیستم حتی اگه بگی برات مهم بودم شب ساعت ١٢ باید تولدمو تبریک میگفتی یعنی بهونه بگیری خسته نمیشم اگه بی محلی کنی فقط بهم بگو
بگو چشاتو به این دنیایه لعنتی باز نکن
بگو بذار چشات بسته بمونن
میدونم گناه من بود
میدونم همش تقصیر من بود تو راحت باش گلم
دارم میشمارم گلم
١٣
١۴
.
.
.
.
.
قلب رویای من شاید تویی اون کس شب در خواب من اید تویی تو از خواب شیرین ناگه پریدم او را ندیدم دیگر کنارم به خدا جانم رسییده از غصه بر لب هر روز و شب در انتظارم به خدا
متنفرم باشی ازم بازم عاشقتم